۱۱ ویژگی آدمهایی که ذهن ما را میخوانند
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۲۳۱۹۰
شده با شخصی دیدار کنید و احساس کنید شما را بهتر از خودتان درک میکند؟
به گزارش راهنماتو، این آدمها، حتی قبل از آنکه خودتان احساستان را بفهمید، ظریفترین نشانهها را در رفتار و احساسات شما درک میکنند. به نظر میرسد که آنها حس ششم دارند.
حس ششم آنها ناشی از چیست و از کجا میآید؟ با راهنماتو همراه باشید تا ۱۱ ویژگی استثنائی افرادی ر که این ویژگی مشترک را دارند با هم مرور کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اغلب آدمها فقط لبخند روی لبتان را میبینند. اما این دوستان پشت لبخند شما را هم میبینند. چطور ممکن است؟ دلیلش آن است که آنها وقت زیادی صرف فهم احساسات خودشان کردهاند. آنها میدانند که احساسات نمیتواند سیاه و سفید باشد.
ما درآن واحد تلفیقی پیچیده از شادی، اضطراب، هیجان و صدها احساس دیگر را تجربه میکنیم. این تخصص در شناسایی احساسات به آنها کمک میکند تا احساسات شما را در هر لحظهای شناسایی کنند. آنها میتوانند خنده واقعی از تصنعی را تشخیص دهند. پس وقتی میگویید حالتان خوب است، میفهمند واقعا حالتان خوب است یا داستانی پشت قضیه است.
مثل دوستی که حتی با اینکه یک کلمه با او صحبت نکردهاید میداند که نیاز دارید حرف بزنید. اما یادتان باشد تبدیل شدن به متخصص عواطف نیاز به صرف زمان طولانی دارد. پس اول شروع به فهم احساسات خودتان کنید. این شاید اولین گام برای فهم دیگری باشد.
۲. بلند نظرندتا حالا دوستی داشتهاید که به نظر میرسد همه احساسات شما را مثل خودتان احساس میکند؟ اگر غمگین باشید، او هم غمگین است. اگر از شدت هیجان در پوست خودتان نگنجید، او هم همین احساس را دارد. به نظر میرسد که آنها احساسات شما را مثل خودتان زندگی میکنند.
علتش آن است که این افراد ابر-همدل هستند. آنها فقط احساسات شما را درک نمیکنند بلکه این احساسات را همراه شما احساس میکنند. مثلا اگر به خاطر خراب کردن پروژهای ناراحت باشید، احساس آنها به گونهای است که انگار خودشان پروژه را خراب کردهاند.
این ارتباط عمیق است که به آنها کمک میکند بفهمند در سر و دل شما چه میگذرد. چون میتوانند حقیقتا احساسات درونی شما را احساس کنند، پس میتوانند آسایش و راحتی برایتان ایجاد کنند و در شادی شما سهیم باشند.
بلندنظری یا برخورداری از قلبی گشوده به معنای نادیده گرفتن احساسات و عواطف خود نیست. آنها میدانند چه زمانی عقبنشینی کنند و احساسات خودشان را هم در الویت بگذارند. وقتهایی که خیلی هیجانزده یا ناراحت هستید به دنبال همان رفیقی بروید که احساس شما را احساس میکند. میتوانید از آنها همدلی را هم یاد بگیرید!
۳. چشم عقاب دارندآنها میتوانند ظریفترین تغییرات در زبان بدن یا تن صدای شما را شناسایی کنند. آنها از روی این سرنخها میفهمند که شما خود همیشگیتان نیستید. آنها از روی سرنخها میتوانند متوجه غمی شوند که پشت لبخندتان پنهان میکنید یا شانههای افتادهتان را در هنگام لبخند زدن میبینند. بسیاری از نشانههای ظریفی که خیلی از مردم به آنها بیتوجه هستند از تیررس نگاه آنها دور نمیماند.
۴. سراپا گوش هستنددر واقع آنهایی که دیگران را به خوبی درک میکنند، عالیترین شنوندگان هستند. آنها گوش میدهند تا بفهمند. یک مطالعه جالب که توسط دکتر رالف نیکولاس از دانشگاه مینهسوتا انجام شده است نشان میدهد که افراد فقط ۲۵ درصد از آنچه میشنوند را به خاطر میآورند.
اما این رفقایی که ما از آنها صحبت میکنیم خیلی تفاوت دارند. قرار به شنیدن باشد، آنها بیشتر از میانگین ۲۵ درصد را به ذهن میسپارند. آنها فقط چیزهایی که میگویید را نمیشوند بلکه چیزهایی را میشنوند که شما به زبان نمیآورید. آنها میشنوند که واژگان شما با لحن و زبان بدنتان همخوانی ندارد.
آنها شتاب و عجله در صدا یا نگرانی مخفی در شانههای بالاانداخته شما را میشنوند. دفعه بعدی که در یک گفتگو حاضر بودید واقعا تلاش کنید که فقط بشنوید. فقط منتظر نباشید که نوبتتان شود که حرف بزنید. به تمام واژگان، تن صدا و زبان بدن طرف مقابل در هنگام حرف زدن گوش بدهید. شاید بتوانید در سطحی بالاتر چیزهای مهمی را دریافت کنید!
۵. به غریزهشان اعتماد میکنندجالب نیست که کسی بدون اینکه یک کلمه حرف بزنید میتواند احساسات شما درک کند؟ انگار که میتواند ذهن و قلب شما را بخواند. دلیلش این است که این افراد به غریزه و شهودشان اعتماد دارند. غریزه آنها مثل قطبنما عمل میکند و آنها را به سمت فهم چیزهایی هدایت میکند که همیشه در برابر چشمان غیرمسلح ما آشکار نیستند.
وقتی چیزی درست نیست یا شخصی واقعا شاد نیست آنها این را احساس میکنند، اما توضیحی برای احساسشان ندارند. درواقع ممکن است نتوانند توضیح دهند چرا و از کجا این را میدانند، ولی میدانند.
معنایش این نیست که علم غیب یا قدرتهای جادویی دارند. بلکه معنایش این است که با احساسات و جهان اطرافشان در هماهنگی هستند. آنها به نجوای صدای درونیشان که میگوید: «هی، یه خبراییه!» اعتماد میکنند.
اگر این احساس غریزی را نسبت به شخصی یا چیزی دریافت کردید راحت از کنارش رد نشوید. به این احساس توجه کنید و سعی کنید بیشتر اطلاعات کسب کنید. چون بیشتر از آنچه تصور کنیم، قلب و روحمان به وسیله شهود ما را به درک حقیقت هدایت میکند.
۶. آفتابپرستاندیعنی چه؟ یعنی توانایی سازگار شدن با شرایط را دارند. آنها همه جور درمیآیند. در یک جلسه رسمی با اعضای هیأت علمی، در یک ناهار غیررسمی با همکاران و...
آنها رویکردشان را با توجه به آدمی که در آن لحظه با آنها در ارتباط است تغییر میدهند. وقتی با رئیس قدم میزنند رسمی و نکتهسنج هستند. وقتی با یک تازهکار در محیط کار همکلام میشوند خیلی دوستانه و آرام هستند و تلاش میکنند تازهواردها را هدایت کنند.
آنها فهمیدهاند که آدمها با هم فرق دارند و رفتارشان را با توجه به تفاوت آدمها تنظیم میکنند. از نظر این افراد درک آدمها به معنای پذیرش آنها در سطحی که در آن قرار دارند است؛ نه سطحی که ما دلمان میخواهد آنها در آن قرار داشته باشند.
یعنی تلاش میکنند در دنیای دیگران ترکیب شوند و جهان را از زاویه نگاه دیگران تماشا کنند.
۷. گربههای کنجکاوندهمهمان احتمالا دوستی داریم که یکمیلیون سوال در دقیقه میپرسد. هر داستانی که تعریف کنید و هر نظری که بدهید آنها باز هم پرسشهای تازهای دارند.
در ابتدا ممکن است به نظر برسد که آنها اعصابخردکن و فضول هستند. اما درحقیقت پرسشهای بیپایان آنها راهی برای فهم بهتر شماست.
آدمهایی که در خوانش دیگران خوب عمل میکنند به اطلاعات سطحی قانع نیستند. آنها میخواهند به فهمی عمیقتر از شما دست پیدا کنند. آنها میخواهند علت شیوه تفکر و احساسی که دارید را بفهمند. پرسیدن سوال راهی برای فهم این دو نکته است.
وقتی این دوست شروع به پرسیدن میکند با ناراحتی به او چشمغره نروید. درعوض این کنجکاوی را ارج بنهید. آنها اصلا نمیخواهند به حریم شخصی شما تعدی کنند بلکه تلاش میکنند شما را بهتر بفهمند.
از کجا معلوم که پرسشهایی که از شما میپرسند باعث نشود که شما خودتان را بهتر بشناسید؟
۸. ذهنشان را باز نگه میدارندخیلی راحت است که کتابی را از روی جلد و آدمی را از روی رفتارش قضاوت کرد. اما آنهایی که در فهم دیگران بسیار خوب هستند قضاوتشان را همیشه در حالت تعلیق نگه میدارند و ذهنشان برای پذیرش اطلاعات تازه باز است.
آدمهایی که در فهم دیگران عالی عمل میکنند در مقابل غریزه طبیعی قضاوت سریع دیگران مقاومت میکنند. به جای آنکه بر اساس اولین نشانهها یا برخوردها یا نکات اولیه قضاوت کنند، وقت میگذارند تا علت پشت رفتارهای یک فرد را شناسایی کنند.
همیشه برای تغییر دادن فرضیهها و حدسهای اولیهشان که به مرور زمان و با به دست آوردن اطلاعات بیشتر تکمیل میشود، گشوده هستند. وقتی شخص جدیدی را ملاقات میکنید سعی کنید قضاوتهای اولیهتان را نگه دارید. به افراد فرصت بدهید تا خود حقیقیشان را برای شما رو کنند.
۹. برای شناخت دیگران صبوری به خرج میدهندگاهی بیتابانه میخواهید علت بعضی رفتارها را بدانید. اما دیگران همیشه آمادگی ندارند درباره خودشان عقدهگشایی کنند. یادتان باشد که برای فهمیدن دیگران همیشه نباید پاسخهای آنی دریافت کنید. گاهی باید صبورانه انتظار بکشید تا آنها برای باز کردن سفره دلشان آماده شوند.
به جای آنکه دیگران را مجبور کنید درباره خودشان با شما صحبت کنند، کافی است فقط اطمینان دهید که همیشه برای شنیدن حرفهایشان یک گوش شنوای قابل اعتماد هستید. صبوری کار سختی است، اما درنهایت وقتی اعتماد دیگران را جلب کنید آنها به سمت شما میآیند.
کسانی که در فهمیدن و شناخت دیگران تخصص پیدا کردهاند، یکشبه این تخصص را به دست نیاوردهاند. آنها صبورند و به دیگران زمان و فضا میدهند تا خودشان افکار و احساساتشان را در میان بگذارند.
۱۰. محترمانداحترام. واژه ساده است، اما بار سنگینی دارد. افرادی که از آنها صحبت میکنیم برای احساسات، افکار و فضای شخصی دیگران احترام قائلند. یک حقیقت تلخ آن است که تا احترام دیگران را حفظ نکنید نمیتوانید آنها را درک کنید.
اگر کسی مدام به مرزهای شما تعدی کند آیا به او اعتماد میکنید؟ قطعان نه. احتمالا او را نادیده میگیرید. برای همین احترام گذاشتن مهم است. احترام گذاشتن نشان میدهد که آن فرد و تجربههای او برای شما مهم است.
یادتان باشد که احترام را در همه تعاملاتتان نشان دهید.
۱۱. خود آگاهندفهمیدن دیگران با فهم خویشتن آغاز میشود. آنهایی که در فهمیدن دیگران استنثائی عمل میکنند وقت زیادی صرف فهمیدن احساسات، تفکرات و نیازهای خودشان کردهاند.
آنها نقاط ضعف و قوت، تعصبات و مفروضات خودشان را میشناسند. خودآگاهی آنها کمکشان میکند که بر اساس تجربهها و احساسات خودشان از قضاوت اشتباه دیگران دست بردارند.
وقت بگذارید تا خودتان را بهتر بشناسید. درباره افکار و احساساتتان فکر کنید و درستی مفروضات خودتان را به چالش بکشید. چون هر چه بیش خودتان را بشناسید، در فهم دیگرن نیز بهتر عمل میکنی
منبع: فرارو
کلیدواژه: ذهن ذهنیت افراد قیمت طلا و ارز قیمت موبایل احساسات شما برای فهم بیش تر آدم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۲۳۱۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آشکار شدن فریبکاری غرب در پیچیدن نسخه آزادیخواهی برای دیگران
به گزارش خبرگزاری مهر، در پی خیزش دانشجویان بیدار دانشگاههای آمریکا و اروپا علیه جنایات رژیم صهیونیستی در غزه، حجت الاسلام سید ابوالحسن نواب، با صدور بیانیهای همگان را به تکریم دانشجو، استاد و دانشگاه و به میداندادن به مطالبات دانشجویی دعوت کرد.
متن بیانیه مؤسس و رئیس هیأت امنای دانشگاه ادیان و مذاهب به شرح ذیل است:
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ
از جمله پایههای نظریِ مدرنیتهی غربی را لیبرالیسم یا آزادیخواهی میدانند. غرب جدید و معاصر بهشکلی غریب به این میراث عصر روشنگری میبالد. امروزه، بهویژه، آمریکاییها از لیبرالیسم، در حدّ و سطح یک دینِ مدرن، دم میزنند تا جایی که زمانی جمعی از فیلسوفان و اندیشمندان نامدار آمریکایی، مجوز هر نوع برخورد خشونتآمیز با مخالفان لیبرالیسم آمریکایی را صادر کردند!
ازجمله، اصول و مضامین پربسامدِ لیبرالیسم در دنیای غرب، آزادی بیان و آزادی اندیشه است. دهههای متمادی است که دنیای غرب، بلوک شرق و جهان سوم را به خاطر نقض لیبرالیسم، محکوم میکند، تحت فشار قرار میدهد و هرگاه مجالی یافته، لشکرکشی نیز کرده است.
زمانی فوکویاما تقدیر بشر و نسخهی پایانی و اجتنابناپذیر جهان و تاریخ را وجه سیاست لیبرالیسم، یعنی لیبرالدموکراسی دانسته بود. او گرچه بعدها تردیدهایی را در این زمینه، ابراز کرد، اما همچنان آمریکاییها تفوق و مزیت خود در دنیای امروز را در فرهنگ لیبرال میدانند، همچنانکه به تفاوت و تفوق نسخهی آمریکاییِ لیبرالیسم باور دارند و میبالند. در یک سخن، لیبرالیسم هم مشروعیتبخشِ فرهنگ و نظام سیاسی آمریکاست، هم مجوزی برای مقابلهی آمریکاییها با دیگر نظامهای سیاسی در دنیا.
در اینجا درپی تحلیل و نقد لیبرالیسم یا نگاهی آسیبشناسانه یا آیندهپژوهانه به لیبرالیسم نیستیم. آنچه دهههاست که ناظران و اندیشهوران را در ایالات متحده و در خارج از آن، به خود مشغول کرده، و به کاوش و پایش، سوق داده است، میزان صداقت سیاستمداران غربی در پایبندی به لیبرالیسم و در ترویج آن است. امروزه تقریباً برای جهانیان روشن شده است که سائقهی اصلی غربیها، بهویژه، آمریکاییها در مواجهه با دیگر دنیاها و دیگر سرزمینها و دیگر نظامهای سیاسی، اصول آزادیخواهی و ارزشهایی چون حقوق بشر و دموکراسی نیست. دموکراسیها و انتخاباتهای آزادی را سراغ داریم که چون در راستای منافع غربیها نبوده، از حمایت آنها برخوردار نشده، بلکه گاهی در برابر سرکوب آنها سکوت کرده یا در سرکوب آنها مشارکت کردهاند، همچنانکه دستکم، در منطقهی ما، فراوان جوامع نالیبرال و نظامهای سیاسی نادموکراتی وجود دارد که از حمایتهای بیدریغ اروپا و آمریکا برخوردار هستند. امروزه کمتر کسی به صداقت غربیها در ترویج و تعمیق لیبرالیسم در دنیا و به محوریت این اندیشه در تعامل آنها با دیگر کشورها و ملتها باور دارد. سیاست و اقتصاد دو محرک اصلیِ غرب در دخالت در دیگر کشورهاست و شعارهای لیبرالی بیش از یک پوشش دنیاپسند نیست.
امروزه فریبکاری غربیها در پیچیدن نسخهی آزادیخواهی برای دیگران، آشکار شده و این، کشف تازهای نیست. آنچه تا اندازهای تازگی دارد، آشکارشدن فریبکاری غرب در لیبرالبودن در داخل اروپا و آمریکاست. زمانی تصور میشد که این آموزه و آرمان، دستکم، در داخل سرزمینهای غربی، خط قرمزی است که عبور از آن، مجاز نیست و این تابو آنقدر مقدس است که به پای آن میتوان دین و حتی عدالت را قربانی کرد، اما امروزه معلوم شده است که غربیها خط تابوها و مقدسات دیگری دارند که حاضرند حتی آزادیخواهی را هم به پای آن ذبح کنند.
حمایت بیدریغ غربیها از اسرائیل و صهیونیزم، پدیدهی تازهای نیست. زمانی تصور میشد که غرب، به دلیل رنج ناشی از گناه و شرم تاریخیاش درقبال یهودیان و یهودستیزی، سودای حمایت از دولت و سرزمین یهودیها را در سر میپروراند. صادرکردن این شرّ نامیمون به خاورمیانه و سپردن تاوان جنایات آلمان و دیگر کشورهای غربی در حق یهودیان، به ملتهای مسلمان کار زشت و ناپسندی بوده است، اما با اینهمه، تصور میشد که غرب با اهداف انساندوستانه، درپی جبران جنایت هولوکاست است. جالب است که گاهی بر سرِ خاورمیانه، این منت را میگذاشتند که حمایت از اسرائیل، بهواقع، حمایت از تنها دموکراسی واقعی در خاورمیانه و باهدف تعمیم لیبرالدموکراسی در این منطقه است.
بهمرور، روشن شد که غربیها فراتر از خیرخواهی برای اسرائیلیها، اهداف سیاسی دیگری را هم در منطقهی ما دنبال میکنند و آن، مهارکردن ملتها و قدرتهای خاورمیانه توسط این رژیم جعلی و تحمیلی است. به بیان دیگر، به اسرائیل بسان چشم، گوش و بازوی غرب در خاورمیانه، مینگریستند.
باتوجه به دولتهای کاملاً همراه با غرب در خاورمیانه و باتوجه به هزینههای سنگینِ مالی، سیاسی و حیثیتیای که غرب به خاطر حمایت از اسرائیل پرداخت کرده و میکند، این پرسش رخ مینماید که چرا همچنان اروپا و آمریکا با گشادهدستیِ تمام و گاه با بیآبروییِ آشکار از اسرائیل حمایت میکنند؟ چرا ولو درظاهر، توازن و سنجیدگیای در تعامل غرب با اسرائیل و کشورهای عربی دیده نمیشود؟
اینک آشکار شده است که حمایت غرب، بهویژه آمریکا از اسرائیل، فراتر از خیرخواهی برای صهیونیستها و حتی فراتر از اهداف خاص سیاسی در این منطفه، ناشی از مقهوریت آنها درقبال، لابیها، سرمایهها و رسانههای قدرتمند صهیونیستیهاست.
نوع مواجههی دولت آمریکا با خیزش دانشجویان دانشگاههای آمریکا که بیصداقتی آنها را در وفاداری به لیبرالیسم زیر سؤال برده است، کاملاً نشان میدهد که قوهی عاقله و ارادهی قاهرهی آمریکا در اسارت کامل قویترین لابی آمریکا، یعنی لابی صهیونیستی است.
درمیان ده یا هفت دانشگاه برترِ ایالاتمتحده که گاه برترین دانشگاههای دنیا به شمار میآیند(Top ten)، اغلبشان در سیطرهی کامل یهودیانِ طرفدار اسرائیل است. هنوز از یادِمان نرفته که چگونه در ۲۰۰۶، رئیس هاروارد رسماً اعلام کرد که مایهی شرم و خجالت من است که رئیس دانشگاهی باشم که در آن با اسرائیل مخالفت میشود.
جنبش دانشجویی حمایت از فلسطین مظلوم که در برترین دانشگاههای آمریکا، یعنی هاروارد، کلمبیا و پرینستون نیز پررونق است، گذشته از امتیازات انسانی و اخلاقیاش و علاوه بر خدمتی که به آرمان فلسطین میکند، دو حقیقت بزرگ را نیز آشکار و آفتابی ساخت: یکی، فریب یا حتی افول لیبرالیسم آمریکایی و دیگری، اسارت سیاست، عقل و مدیریت آمریکایی در دستان صهیونیستها.
ما وظیفه داریم که ضمن حمایت از این جنبش دانشجویی، دنیا را با این حقائق حیاتی، یعنی فریب لیبرالیسم و مقهوریت اروپا و آمریکا درقبال صهیونیستها آشناتر سازیم. جنبش دانشجویی در هرجای جهان، از مهمترین کانونهای تحول در سیاست، فرهنگ و اقتصاد است. سرکوبکردن این جنبش در هرجای دنیا که باشد، هم محکوم است و هم نسنجیده و بهدور از درایت و آیندهنگری. سرکوب جنبش دانشجویی گاهی بهصورت فیزیکی صورت میگیرد و گاهی از راه کشتن رویکرد سیاسی و سوقدادن دانشجو به صِرفِ مطالبات صنفی و گاه صِرفِ آزادی یا حتی بیقیدوبندیهای جمعی و فردی. قدری تحمل و مدارا درقبال انتقادات و اعتراضات سیاسی دانشجویان، کمترین دستاوردش اعتلای نوع و سنخ مطالبات دانشجویی تا سطح آرمانهای والای سیاسی و اجتماعی است.
ما ضمن حمایت از خیزش دانشجویان دانشگاههای آمریکا علیهِ اسرائیل و درمقابل حمایت نامحدود دولت آمریکا از رژیم صهیونیستی، همگان را به تکریم دانشجو، استاد و دانشگاه و به میداندادن به مطالبات دانشجویی دعوت میکنیم.
سید ابوالحسن نواب
مؤسس و رئیس هیأت امنای دانشگاه ادیان و مذاهب
کد خبر 6093359 فاطمه علی آبادی